موضوعات
آمار وب سایت
تعداد اعضا : 0
آی پی امروز : 33 باردید دیروز : 143 آی پی دیروز : 43 بازدید هفته : 1,398 بازدید ماه : 1,814 بازدید سال : 18,830 بازدید کلی : 155,483 |
نوشته شده به دست خادم الزینب (س)
زبانحال حضرت اولیاء مخدره زینب کبری سلام الله علیها با امیرالمومنین سلام الله علیه در لحظه های آخر قصد رفتن کرده ای ، ای نور خوش سیما؟ چرا؟ می روی جانم به قربانت بگو حالا چرا؟
تک یل خیبر شکن افتاده ای از پا چرا؟ بر نمی خیزی تو با این هیبتت از جا چرا؟
خیز از جا ذوالفقارت را به دستانت بگیر دست نیرومند تو افتاده از غوغا چرا؟ التماست میکنم بر من نگاهی هدیه کن سر به زیر انداختی اینگونه، ای بابا چرا؟ چشم را تا نیمه هم بازش کنی من راضی ام پلک های تو نمی آید کمی بالا چرا؟ رفتنت حتمی شده؟ زجرم نده...آبم نکن... زیر لب داری عزیزم ذکر "یازهرا" چرا؟ مثل زهرا مادرم در این دم آخر شدی سایه ای مانده از این پیکر از این اعضا چرا؟ درد بی درمان اگر داری دوایش گریه است پیش زینب اشک خود را می کنی حاشا چرا؟ رفتی و موکول کردی لحظه ی دیدار را بر سر گودال خون، در عصر عاشورا چرا؟ جعفر ابوالفتحی تعداد بازدید از این مطلب: 130
موضوعات مرتبط:
مدح و ولادت / مناجات و شهادت ,
امام علی (ع) ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
اشعار جدید
مطالب پر بازدید
|